وبلاگ رسمی شرکت بیان

  • ۱۶
  • ۱

مدیر را رضی الله عنه در بیان حاجبِ جایگاه، سناد است وحید رضا که پرده دار آستان مدیر است و رازدار برنامه ی وی.

یکی نامور بود آنجا بنام
که او را بدی بر درِ شه، مُقام
وحیدی که چون سد بر راه بود
فروزنده ‏ی رسم درگاه بود
زگفتار و کردار آن شوخ مرد
نگردد کس اندر بیان روش زرد
جز از شاد و آباد کردِ بیان
ندارد به دل آشکار و نهان
 

در بیان آنچه مدیران کنند جداست و آنچه برنامه نویسان کنند و نیز هرآنچه به ید صورتگران شود لیک هرچه ماند به دست و درایت سناد شود سخت درست  که جوانی است هشیار کاردان و وافر حزم و کامل خرد و صائب رای و ثاقب فکرت و در ملاطفت بی تعذر و در معاشرت بی تحرز  که  صاحب دیوان رسایل است  و  پاسخ  ارباب رجوع دهد به درستی و کار عمارت کند به چیره دستی و بیمه و مالیات انجام دهد به چرب دستی و ناهار خلق جملگی به دست او ست و وی را به دوستی سخت گرامی دارند بیانیان . فی الحال ستون خیمه ی بیان است  و چون نباشد کار ها همه بر آب و معده خلایق در پیچ  و تاب!

 

  • ۹۹
  • ۲۴

یکی از همکاران خوش ذوق ما در بیان که از شدت علاقه به آثار کهن پارسی، تقریبا نثر امروزی را فراموش کرده است مطالبی طنز گونه در قالب ادبیات کهن درباره بیان به رشته تحریر درآورده است. گرچه مخاطب اصلی این نوشته ها کسانی هستند که در شرکت بیان مشغول به کارند اما انتشار عمومی آنها نیز خالی از لطف نیست. قسمت های بعدی این نوشته ها در صفحه اصلی این وبلاگ منتشر نخواهند شد اما شما می توانید با مراجعه به بخش زندگی به سبک بیان آنها را دنبال کنید.

چون چند صباحی از ورود من به بیان بگذشت؛ باری بیان را مدیر،  مر مرا بخواند رضی الله عنه و فرمود: تو را کتابت زندگی به سبک بیان چون باشد؟ گفتم باشد که سهل آید اگرچه مرا فهم نیایدگویش امروز این مردم و کتابت آن نتوانم به زبان ایشان کردن و نگاشتن نتوانم به کلام اینان نمودن...