مدیر را رضی الله عنه در بیان حاجبِ جایگاه، سناد است وحید رضا که پرده دار آستان مدیر است و رازدار برنامه ی وی.

یکی نامور بود آنجا بنام
که او را بدی بر درِ شه، مُقام
وحیدی که چون سد بر راه بود
فروزنده ‏ی رسم درگاه بود
زگفتار و کردار آن شوخ مرد
نگردد کس اندر بیان روش زرد
جز از شاد و آباد کردِ بیان
ندارد به دل آشکار و نهان
 

در بیان آنچه مدیران کنند جداست و آنچه برنامه نویسان کنند و نیز هرآنچه به ید صورتگران شود لیک هرچه ماند به دست و درایت سناد شود سخت درست  که جوانی است هشیار کاردان و وافر حزم و کامل خرد و صائب رای و ثاقب فکرت و در ملاطفت بی تعذر و در معاشرت بی تحرز  که  صاحب دیوان رسایل است  و  پاسخ  ارباب رجوع دهد به درستی و کار عمارت کند به چیره دستی و بیمه و مالیات انجام دهد به چرب دستی و ناهار خلق جملگی به دست او ست و وی را به دوستی سخت گرامی دارند بیانیان . فی الحال ستون خیمه ی بیان است  و چون نباشد کار ها همه بر آب و معده خلایق در پیچ  و تاب!